شب عفو است و محتاج دعایم ، زعمق دل دعایی کن برایم اگر امشب به معشوقت رسیدی ، خدا را در میان اشک دیدی کمی هم نزد او یادی زما کن ، کمی هم جای ما او را صدا کن بگو یارب فلانی رو سیاه است ، دو دستش خالی و غرق گناه است... این د...
در كتاب چار فصل زندگي صفحه ها پشت سرِ هم مي روند هر يك از اين صفحه ها، يك لحظه اند لحظه ها با شادي و غم مي روند... گريه ، دل را آبياريي م كند خنده ، يعني اين كه دل ها زنده است... ...
سلام من امیر علی هستم . داره 9 سالم کامل میشه ومامانم بهم گفته می تونم اینجا خاطره هامو بنویسم اما پیدا کردن حرفها برام یکم سخته اما می خوام زود یاد بگیرم. کلاسهای تابستان من شروع شده وامروزم اولین جلسه کانون زبان بود ؛دوستان خوبی هم پیدا کردم این چن وقت من هرروز بعدازظهر میرفتم دوچرخه بازی تازه یکروزهم که سرعت زیادی داشتم خوردم به یک دوچرخه ...
چشمانت را برای زندگی می خواهم اسمت را برای دلخوشی می خوانم دلت را برای عاشقی می خواهم صدایت را برای شادابی می شنوم دستت را برای نوازش می خواهم پایت را برای همراهی می خواهم عطرت را برای مستی می بویم خیالت را برای پرواز می خواهم خودت را نیز برای پرستش میخواهم حالا با تمام وجودم میگویم دوستت دارم…. ...