خاطرات نویسنده کوچولو
سلام من امیر علی هستم .
داره 9 سالم کامل میشه
ومامانم بهم گفته می تونم اینجا خاطره هامو بنویسم
اما پیدا کردن حرفها برام یکم سخته
اما می خوام زود یاد بگیرم.
کلاسهای تابستان من شروع شده وامروزم اولین جلسه کانون زبان بود؛دوستان خوبی هم پیدا کردم این چن وقت من هرروز بعدازظهر میرفتم دوچرخه بازی تازه یکروزهم که سرعت زیادی داشتم خوردم به یک دوچرخه سوار دیگهوکلی مامان منو دعوا کرد تازه دوچرخم هم یکجاش شکست
مامانم برام شرط گذاشته
اگه بعداظهر بخوابمو اذیتش نکنم میشه برم بیرون
وگرنه هرچقدرم گریه کنم نمیزاره برم
این خاطره اول تابستان من بود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی