قلب من امیرعلی جونقلب من امیرعلی جون، تا این لحظه: 18 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره
نفس من مهراسا جوننفس من مهراسا جون، تا این لحظه: 12 سال و 22 روز سن داره

ریکا و کیجای من

بابایی متولد ساری و مامانی متولد نیشابور پسری متولد نیشابور و دختری متولد ساری محل زندگی ساری

روز اول مهر دبستان شهید مهدی رشتی

1397/7/26 17:36
886 بازدید
اشتراک گذاری

شوق و اشتیاق این روزهای محصل ها رو که میبینم ، گذشته های دور میاد سراغم... خاطراتی شیرین و گهگاهی تلخ ...! یادِ اون ده تومنی کاغذی که بابام هر روز صبح از داشبورد ماشینش در میاورد و میگفت این برای امروز و فردات... یاد اون دوتومنی هایی که سکه بود و برای کرایه ی اتوبوس میزاشتم کنار. اون دفترایی که جنس کاهی بودن... اصلا انگار اون موقع مدرسه ها یه حال و هوای دیگه داشت. گچ و تخته سیاه رفیقت بودن، نیمکت ها محرم اسرارت بودن... الان همه چی هوشمند شده، حتی به تخته ها هم نمیشه اعتماد کرد...

روز اول مدرسه روزی پر از شور و شوق

مهراساجون بسیار خوشحال و خندون منتظر رفتن بود

کلا خانوادگی همه با هم رفتیم مدرسه

بچه ها همه سر صف ایستاده بودن تا کلاسها مشخص بشه هر معلمی میومد اسم بچه ها رو میخوند تا رسید به اسم مهراساجون و رفت تو کلاس خانم حسن پور

خیلی نگران بودی تا ببینی دوستات هم همراهت هستند که خوشبختانه با ۳ نفر از دوستای صمیمی سال قبل رفتین تو کلاس و هر سه کنار هم نشستین

منم همچنان نگران پشت پنجره کلاس بودم تا هر لحظه فقط و فقط لبخندت و ببینم

از معلمت هم حسابی راضی بودی یه معلم آروم و مهربون

اولین لحظه ای که دست معلم و گرفتی و رفتی سر کلاس معلم با صدای اروم و مهربونش بهت گفت

این باعث افتخار منه که تو شاگرد منی

من که با این حرف معلمت کلی ذوق کردم

خورشیدم امیدوارم همیشه موفق باشی......

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)