دریا
همه زندگی من داشتی با چوب روی ماسه ها برای مامانی قلب میکشیدی
امیر علی و مهراسا جان من
اینم اسب بازی
مهراسا جون میخواستی یا موبایل خودت سلفی بگیری
اینم جوجه های من و موتور سواری
اینم بزور بچه ها و آوردم عکس بگیرن چون هر کدومشون یه جا میخواستن برن
و یهو به آب بزنن
مخصوصا مهراسا خانم میگفت اصلا هوا سرد نیست یکم برم تو آب
و بالاخره هم یواشکی کفشش و خیس کرد
دریا و عشق
یه روز جمعه خیلی سرد مامانی و جوجه هاش هوس دریا کردن
تمام دنیا رو بهم می ریزم تا خنده های شما دوتا رو ببینم
اینم مرد کوچک من
که دلش به دل مامانی گره خورده
و با خنده من می خنده
و با بغض من گریه میکنه
اینم نفس مامانی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی